نوشته شده در تاریخ 93/9/11 ساعت 8:4 ص توسط دکتر بالتازار
یا رب
نسخه پیچ : یادمه اولین باری که تنهایی رفته بودم دکتر دبیرستانی بودم .
به تابلو دکترا نگاه می کردم .
یکی نوشته بود " داخلی - پوست - اطفال " یکی نوشته بود " داخلی - اعصاب " .
با خودم می گفتم " من که این مریضی ها رو ندارم " یه همچین آدم چشم و گوش بسته ای بودم !!!
____________________________
جوان : این داروها برای چیه ؟ ضد توهمه ؟
نسخه پیچ : آره .
جوان
: همه کلی خرج می کنن توهم بزنن . دکتر برای ما داروی ضد توهم نوشته !!!
_________________________________
خانم : یه ملین خیلی خوب میخواستم برای مادرم .
گفتم : خوب و بد نداره . اگه عادت کنه همه اش بده . باید سبزی و میوه تو غذاش باشه .
تحرک کافی هم داشته باشه تا دچار یبوست نشه .
گفت : دیابت داره نمی تونه تکون بخوره . دارویی که براش داده بودن یه شیشه بزرگی داشت .
خانم جوانی که منتظر داروهاش بود گفت : شربت شیرمنیزی بگیر براش .
روی برگه شربت لاکتولوز نوشتم و بهش دادم و گفتم : به خانوم دکتر بگو دخالت نکنه .